برتری دانشمند بر غیر او، مانند برتری پیامبر بر امتش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
پایگاه اطلاع رسانی مباشر
نکات آموزنده از مهربانترین پدر-2
یکشنبه 90 آبان 8 , ساعت 10:29 عصر  

 

اى فرزند ، خود را در آنچه میان تو و دیگران است ، ترازویى پندار . پس براى دیگران دوست بدار آنچه براى خود دوست مى‏ دارى و براى دیگران مخواه آنچه براى خود نمى ‏خواهى و به کس ستم مکن همانگونه که نخواهى که بر تو ستم کنند .

به دیگران نیکى کن ، همانگونه که خواهى که به تو نیکى کنند . آنچه از دیگران زشت مى ‏دارى از خود نیز زشت بدار . آنچه از مردم به تو مى ‏رسد و خشنودت مى ‏سازد ، سزاوار است که از تو نیز به مردم همان رسد . آنچه نمى ‏دانى مگوى ، هر چند ، آنچه مى ‏دانى اندک باشد و آنچه نمى ‏پسندى که به تو گویند ، تو نیز بر زبان میاور و بدان که خودپسندى ، خلاف راه صواب است و آفت خرد آدمى . سخت بکوش ، ولى گنجور دیگران مباش . و چون راه خویش یافتى ، به پیشگاه پروردگارت بیشتر خاشع باش .

و بدان ، که در برابر تو راهى است ، بس دراز و با مشقت بسیار . پیمودن این راه را نیاز به طلب است ، به وجهى نیکو . توشه برگیر بدان مقدار که تو را برساند ، در عین سبک بودن پشتت از بار گران . پس بیش از توان خویش بار بر پشت منه که سنگینى آن تو را بیازارد . هرگاه مستمند بینوایى را یافتى که توشه ‏ات را تا روز قیامت ببرد و در آن روز که روز نیازمندى توست همه آن را به تو باز پس دهد ، چنین کسى را غنیمت بشمار و بار خود بر او نه و فراوانش مدد رسان ، اکنون که بر او دست یافته ‏اى ، بسا ، روزى او را بطلبى و نیابى . و نیز غنیمت بشمر کسى را که در زمان توانگریت از تو وام مى ‏طلبد تا در روز سختى به تو ادا کند .

و بدان ، که در برابر تو گردنه‏اى است بس دشوار . کسى که بارش سبکتر باشد درگذر از آن ، نیکو حال‏تر از کسى باشد که بارى گران بر دوش دارد . و آنکه آهسته مى ‏رود ، از آنکه شتاب مى‏ ورزد ، بدحال‏تر بود . جاى فرود آمدن از آن گردنه یا بهشت است یا دوزخ . پس ، پیش از فرود آمدنت ، براى خود پیشروى فرست و منزلى مهیا کن . زیرا پس از مرگ ، خشنود ساختن خداوند را وسیلتى نیست و راه بازگشت به دنیا بسته است .

و بدان ، که خداوندى که خزاین آسمانها و زمین به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته که از او بخواهى تا عطایت کند و از او آمرزش طلبى تا بیامرزدت و میان تو و خود ، هیچکس را حجاب قرار نداده و تو را به کسى وانگذاشت که در نزد او شفاعتت کند و اگر مرتکب گناهى شدى از توبه‏ ات باز نداشت و در کیفرت شتاب نکرد . و چون بازگشتى سرزنشت ننمود و در آن زمان ، که در خور رسوایى بودى ، رسوایت نساخت و در قبول توبه بر تو سخت نگرفت و به سبب گناهى که از تو سرزده به تنگنایت نیفکند و از رحمت خود نومیدت نساخت . بلکه روى گردانیدن تو را از گناه ، حسنه شمرد . و گناه تو را یک بار کیفر دهد و کار نیکت را ده بار جزا دهد . و باب توبه را به رویت بگشود . چون ندایش دهى ، آوازت را مى ‏شنود و اگر براز سخن گویى ، آن را مى‏داند . پس حاجت به نزد او ببر و راز دل در نزد او بگشاى و غم خود به نزد او شکوه نماى و از او چاره غمهایت را بخواه و در کارهایت از او یارى بجوى و از خزاین رحمت او چیزى بطلب که جز او را توان عطاى آن نباشد ، چون افزونى در عمر و سلامت در جسم و گشایش در روزى .

خداوند کلیدهاى خزاین خود را در دستان تو نهاده است ، زیرا تو را رخصت داده که از او بخواهى و هر زمان که بخواهى درهاى نعمتش را به دعا بگشایى و ریزش باران رحمتش را طلب کنى . اگر تو را دیر اجابت فرمود ، نومید مشو . زیرا عطاى او بسته به قدر نیت باشد . چه بسا در اجابت تأخیر روا دارد تا پاداش سؤال کننده بزرگتر و عطاى آرزومند ، افزونتر گردد . چه بسا چیزى را خواسته‏اى و تو را نداده‏اند ، ولى بهتر از آن را در این جهان یا در آن جهان به تو دهند . یا صلاح تو در آن بوده که آن را از تو دریغ دارند . چه بسا چیزى از خداوند طلبى که اگر ارزانیت دارد تباهى دین تو را سبب شود . پس همواره از خداوند چیزى بخواه که نیکى آن برایت برجاى ماند و رنج و مشقت آن از تو دور باشد . نه مال براى تو باقى ماند و نه ، تو براى مال باقى مانى .

و بدان ، که تو را براى آخرت آفریده ‏اند ، نه براى دنیا . براى فنا آفریده ‏اند ، نه براى بقا و براى مرگ آفریده ‏اند ، نه براى زندگى . در سرایى هستى ناپایدار که باید از آن رخت بربندى . تنها روزى چند در آن خواهى زیست . راه تو راه آخرت است و تو شکار مرگ هستى . مرگى که نه تو را از آن گریز است و نه گزیر . در پى هر که باشد از دستش نهلد و خواه و ناخواه او را خواهد یافت . از آن ترس ، که گرفتارت سازد و تو سرگرم گناه بوده باشى ، به این امید که زان سپس ، توبه خواهى کرد . ولى مرگ میان تو و توبه‏ ات حایل شود و تو خود را تباه ساخته باشى .

اى فرزند ، فراوان مرگ را یاد کن و هجوم ناگهانى آن را به خاطر داشته باش و در اندیشه پیشامدهاى پس از مرگ باش . تا چون مرگ به سراغت آید ، مهیاى آن شده ، کمر خود را بسته باشى ، به گونه‏ اى که فرا رسیدنش بناگهان مغلوبت نسازد . زنهار ، که فریب نخورى از دلبستگى دنیاداران به دنیا و کشاکش آنها بر سر دنیا . زیرا خداوند تو را از آن خبر داده است و دنیا خود ، خویشتن را براى تو توصیف کرده است و از بدیهاى خود پرده برگرفته است . دنیاطلبان چون سگانى هستند که بانگ مى ‏کنند و چون درندگانى هستند که بر سر طعمه از روى خشم زوزه مى ‏کشند و آنکه نیرومندتر است ، آن را که ناتوان‏تر است ، مى‏ خورد و آنکه بزرگتر است ، آن را که خردتر است ، مغلوب مى ‏سازد ، ستورانى هستند برخى پاى بسته و برخى رها شده که عقل خود را از دست داده‏ اند و رهسپار بیراهه ‏اند . آنان را در بیابانى درشتناک و صعب رها کرده‏ اند تا گیاه آفت و زیان بچرند . شبانى ندارند که نگهداریشان کند و نه چراننده‏اى که بچراندشان . دنیا به کوره راهشان مى‏راند و دیدگانشان را از فروغ چراغ هدایت محروم داشته . سرگردان در بیراهه‏ اند ولى غرق در نعمت. دنیا را پروردگار خویش گرفته ‏اند . دنیا آنها را به بازى گرفته و آنها نیز سرگرم بازى با دنیا شده‏اند و آن سوى این جهان را به فراموشى سپرده ‏اند . اندکى بپاى تا پرده تاریکى به کنارى رود . گویى کجاوه‏ ها رسیده‏ اند و آنکه مى ‏شتابد به کاروان گذشتگان مى‏رسد . بدان ، اى فرزند ، کسى که مرکبش شب و روز باشد ، او را مى‏برند ، هر چند به ظاهر ایستاده باشد و مسافت را طى مى ‏کند ، هر چند ، در امن و راحت غنوده باشد . و به یقین بدان که به آرزویت نخواهى رسید و از مرگ خویش رستن نتوانى . تو به همان راهى مى ‏روى که پیشینیان تو مى ‏رفتند . پس در طلب دنیا ، لختى مدارا کن و سهل گیر و در طلب معاش نیکو تلاش کن ، زیرا چه بسا طلب که به نابودى سرمایه کشد . زیرا چنان نیست که هر کس به طلب خیزد ، روزیش دهند و چنان نیست که هر کس در طلب نشتابد ، محروم ماند . نفس خود را گرامى دار از آلودگى به فرومایگى ، هر چند تو را به آروزیت برساند . زیرا آنچه از وجود خویش مایه مى ‏گذارى دیگر به دستت نخواهد آمد . بنده دیگرى مباش ، خداوندت آزاد آفریده است . خیرى که جز به شر حاصل نشود ، در آن چه فایدت و آسایشى که جز به مشقت به دست نیاید ، چگونه آسایشى است ؟

بپرهیز از اینکه مرکبهاى آزمندى تو را به آبشخور هلاکت ببرند . اگر توانى صاحب نعمتى را میان خود و خداى خود قرار ندهى ، چنان کن . زیرا تو بهره خویش خواهى یافت و سهم خود بر خواهى گرفت . آن اندک که از سوى خداى سبحان به تو رسد بزرگتر و گرامیتر است از بسیارى که از آفریدگانش رسد ، هر چند ، هر چه هست ، از اوست . جبران آنچه به سبب خاموش ماندنت به دست نیاورده ‏اى ، آسانتر است از به دست آوردن آنچه به گفتن از دست داده ‏اى . نگهدارى آنچه در ظرف است ، بسته به محکمى بند آن است . نگهدارى آنچه در دست دارى ، براى من دوست داشتنى ‏تر است از طلب آنچه در دست دیگرى است . تلخى نومیدى بهتر است از دست طلب پیش مردمان دراز کردن . پیشه‏ ورى با پارسایى به از توانگرى آلوده به گناه . آدمى بهتر از هر کس دیگر نگهبان راز خویش است . بسا کسان که بکوشند و ندانند به سوى چه زیانى پیش مى ‏تازند . پرگو همواره یاوه‏ سراست . آنکه مى ‏اندیشد ، چشم بصیرتش بینا شود . با نیکان بیامیز تا از آنان شمرده شوى . از بدان بپرهیز تا در شمار آنان نیایى .

بدترین خوردنیها چیزى است ، که حرام باشد . ستم بر ناتوان نکوهیده‏ترین ستم است . جایى که مدارا ، درشتى به حساب آید ، درشتى ، مدارا شمرده شود . بسا که دارو سبب مرگ شود و بسا دردا که خود دارو بود . بسا کسا که در او امید نصیحتى نرود و نصیحتى نیکو کند و کسى که از او نصیحت خواهند و خیانت کند . زنهار از تکیه کردن به دیدار آروزها ، که آرزو سرمایه کم خردان است . عقل ، به یاد سپردن تجربه ‏هاست . بهترین تجربه تو تجربه ‏اى است که تو را اندرزى باشد . فرصت را غنیمت بشمار ، پیش از آنکه غصه ‏اى گلوگیر شود .

چنان نیست که هر که به طلب برخیزد به مقصود تواند رسید و چنان نیست که هر چه از دست شود ، دوباره ، بازگردد . از تبهکارى است ، از دست نهادن زاد راه و تباه کردن آخرت . هر کارى را عاقبتى است . آنچه تو را مقدر شده خواهد آمد . بازرگان دستخوش خطر است . بسا اندک که از بسیار بارورتر بود . در دوست فرومایه و یار بخیل فایدتى نیست . سخت مکوش با زمانه چندانکه ، مرکب آن رام و مطیع توست و تا سود بیشتر حاصل کنى ، خطر را به جان مخر . زنهار از اینکه مرکب ستیزه‏جویى تو را از جاى برکند . اگر دوستت پیوند از تو گسست ، پیوستن او را بر خود هموار سازد و چون از تو رخ برتافت تو به لطف پیوند روى آور و چون بخل ورزید ، تو دست بخشش بگشاى و چون دورى گزید ، تو نزدیک شو و چون درشتى نمود ، تو نرمى پیش آر و چون مرتکب خطایى شد ، عذرش را بپذیر ، آنسان ، که گویى تو بنده او هستى و او ولى نعمت تو . ولى مباد که اینها نه به جاى خود کنى یا با نااهلان نیکى کنى . دشمن دوست را دوست خود مشمار که سبب دشمنى تو با دوست گردد .

وقتى که برادرت را اندرز مى ‏دهى چه نیک و چه ناهنجار ، سخن از سر اخلاص گوى و خشم خود اندک اندک فرو خور که من به شیرینى آن شربتى ننوشیده‏ام و پایانى گواراتر از آن ندیده ‏ام . با آنکه ، با تو درشتى کند ، نرمى نماى تا او نیز با تو نرمى کند . با دشمن خود احسان کن که آن شیرینترین دو پیروزى است ، انتقام و گذشت . اگر از دوست خود گسستن خواهى ، جایى براى آشتى بگذار که اگر روزى بازگشتن خواهد ، تواند . اگر کسى درباره تو گمان نیک برد ، تو نیز با کارهاى نیک خود گمانش را به حقیقت پیوند . به اعتمادى که میان شماست ، حق دوستت را ضایع مکن ، زیرا کسى که حق او را ضایع کنى ، دیگر دوست تو نخواهد بود . با کسانت چنان کن که بى‏بهره‏ترین مردم از تو نباشند .

با کسى که از تو دورى مى ‏جوید ، دوستى مکن . و نباید دوست تو در گسستن پیوند دوستى ، دلیلى استوارتر از تو در پیوند دوستى داشته باشد . و نباید انگیزه ‏اش در بدى کردن به تو از نیکى کردن به تو بیشتر باشد . ستم آنکه بر تو ستم روا مى ‏دارد در چشمت بزرگ نیاید ، زیرا در زیان تو و سود خود مى ‏کوشد . پاداش کسى که تو را شادمان مى ‏سازد ، بدى ‏کردن به او نیست .

و بدان ، اى فرزند ، که روزى بر دو گونه است : یکى آنکه تو آن را بطلبى و یکى آنکه او در طلب تو باشد و اگر تو نزد او نروى او نزد تو آید . چه زشت است فروتنى هنگام نیازمندى و درشتى به هنگام بى ‏نیازى . از دنیایت همان اندازه بهره توست که در آبادانى خانه آخرتت صرف مى ‏کنى . اگر آنچه از دست مى ‏دهى ، سبب زارى کردن توست پس به هر چه به دستت نیامده ، نیز ، زارى کن . دلالت جوى از آنچه بوده بر آنچه نبوده ، زیرا کارها به یکدیگر همانندند . از آن کسان مباش که اندرز سودشان نکند ، مگر آنگاه که در آزارشان مبالغت رود ، زیرا عاقلان به ادب بهره گیرند و به راه آیند و ستوران به زدن . هر غم و اندوه را که بر تو روى آرد ، به افسون شکیبایى و یقین نیکو ، از خود دور ساز . هر که عدالت را رها کرد به جور و ستم گرایید . دوست به منزله خویشاوند است . و دوست حقیقى کسى است که در غیبت هم در دوستیش صادق باشد . هوا و هوس شریک رنج و الم است . چه بسا بیگانه ‏اى که خویشاوندتر از خویشاوند است ، و چه بسا خویشاوندى که از بیگانه ، بیگانه ‏تر است . غریب کسى است که او را دوستى نباشد . هر که از حق تجاوز کند به تنگنا افتد . هر کس به مقدار خویش بسنده کند قدر و منزلتش برایش باقى بماند . استوارترین رشته پیوند ، رشته پیوند میان تو و خداست . هر که در اندیشه تو نیست ، دشمن توست .

گاه نومید ماندن به منزله یافتن است هنگامى که طمع سبب هلاکت باشد . نه هر خللى را به آشکارا توان دید و نه هر فرصتى به دست آید . چه بسا بینا در راه ، به خطا رود و نابینا به مقصد رسد . انجام دادن کارهاى بد را به تأخیر انداز ، زیرا هر زمان که خواهى توانى بشتابى و به آن دست یابى . بریدن از نادان ، همانند پیوستن به داناست . هر که از روزگار ایمن نشیند ، هم روزگار به او خیانت کند . هر که زمانه را ارج نهد ، زمانه خوارش دارد . نه چنان است که هر که تیرى افکند به هدف رسد . چون رأى سلطان دگرگون شود ، روزگار دگرگون گردد .

   پیش از قدم نهادن در راه  بپرس که همراهت کیست و پیش از گرفتن خانه بنگر که همسایه ‏ات کیست . زنهار از گفتن  سخن خنده آور ، هر چند ، آن را از دیگرى حکایت کنى . از رأى زدن با زنان بپرهیز ،  زیرا ایشان را رأیى سست و عزمى ناتوان است . زنان را روى پوشیده‏ دار تا چشمشان به  مردان نیفتد ، زیرا حجاب ، زنان را بیش از هر چیز از گزند نگه دارد . خارج شدنشان  از خانه بدتر نیست از اینکه کسى را که به او اطمینان ندارى به خانه در آورى . اگر  توانى کارى کنى که جز تو را نشناسد چنان کن و کارى را که برون از توان اوست ، به او  مسپار ، زیرا زن چون گل ظریف است ، نه پهلوان خشن . گرامى داشتنش را از حد مگذران و او را به طمع مینداز ، چندان که دیگرى را شفاعت کند . زنهار از رشک بردن و غیرت نمودن نابجا ، زیرا سبب مى ‏شود که زن درستکار به نادرستى افتد و زنى را که به عفت آراسته است به تردید کشاند . براى هر یک از خادمانت وظیفه‏اى معین کن که به انجام آن پردازد و هر یک ، کار تو را به عهده آن دیگر نیندازد . عشیره خود را گرامى دار ، که ایشان بالهاى تو هستند که به آن مى ‏پرى و اصل و ریشه تواند که بدان بازمى ‏گردى و دست تو هستند که به آن حمله مى ‏آورى .

دین و دنیایت را به خدا مى ‏سپارم و از او بهترین سرنوشت را براى تو مى ‏طلبم ، هم اکنون و هم در آینده ، هم در دنیا و هم در آخرت . و السلام

 


نوشته شده توسط موسی مباشری | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

پایگاه اطلاع رسانی مباشر

موسی مباشری
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 52 بازدید
بازدید دیروز: 110 بازدید
بازدید کل: 152470 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
لینک های روزانه

حج وزیارت [30]
دعا [49]
زندگی نامه چهارده معصوم(ع) [36]
[آرشیو(3)]
نوشته های پیشین

حدود اطاعت از والدین
بایگانی مناسبت ها
آیا ولی فقیه از ولایت تکوینی برخوردار است؟
آیا مقام امامت از نبوت بیشتر است؟
نماز یک انقلاب بزرگ
اعمال شب لیل الرغائب
رمضان ولیله القدر
شعبان ومناسبتها
مقالات دینی
مقالات ویادداشت ها
عمومی
نامه 31نهج البلاغه
تفاخر نعمت
مقام حضرت عباس علیه السلام
مشورت با زنان وشبهاتی در این مورد ( 24/9/90 )
کشتی نجات
مسابقات
شبهات
عید نوروز
عکس
امربه معروف ونهی از منکر
نقد یک نقد
آسیب شناسی نحوه اجرای نماز جماعت در مدارس
عرفه وعید قربان
اعتکاف
زندگینامه حضرت معصومه (س)
درسی در محضر استاد
احادیث
لوگوی وبلاگ من

پایگاه اطلاع رسانی مباشر
لینک دوستان من

نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کتاب مکارم الاخلاق
خطبه غدیر- بخش اول : حمد و ثنای الهی
خطبه غدیر-بخش دوم : فرمان الهی برای مطلبی مهم
خطبه غدیر- بخش سوم : اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم
خطبه غدیر-بخش چهارم : بلند کردن امیرالمومنین علیه السلام بدست رس
خطبه غدیر-بخش پنجم : تاکید بر توجه امت به مسئله امامت
خطبه غدیر- بخش ششم : اشاره به کارشکنی های منافقین
خطبه غدیر- بخش هفتم : پیروان اهل بیت علیهم السلام و دشمنان ایشان
خطبه غدیر- بخش هشتم : حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف
خطبه غدیر -بخش نهم : مطرح کردن بیعت
خطبه غدیر - بخش دهم : حلال و حرام ، واجبات و محرمات
خطبه غدیر-بخش یازدهم : بیعت گرفتن رسمی
ضرورت امامت و ولایت پس از ختم نبوت
امت واحده درقرآن
امّت واحد
[همه عناوین(81)][عناوین آرشیوشده]